لوح پیدایش جهان ۱۰بعدی( باده: تو؛من؛ و؛ما؛ ) بقیه۶
در این تفکر اغلب؛من؛به یک؛چیز؛هوشیار در درون جسم تشبیه می گردد که اعمال .رفتار.
احساسات.و اندیشه فرد را تولید واداره میکند.به عبارت دیگر؛من؛درون جسم بعنوان تماشاگری
غریب تفسیر میشود.که مشغول تماشای دنیا یی متفاوت و بیگانه از ؛من؛ است.؛چیزی؛علاوه
بر تماشا کردن می اندیشد تصمیم میگیرد عمل میکند خرسند میشود و غیره.محبوسی که با
دنیای اطرافش بیگانه هست.جهانی که ساخته ؛من؛نیست.مبنای چنین برداشتی هم به نوع تربیت
و پرورشی بر میگردد که در اکثر فرهنگ ها رواج دارد.تربیتی که انسان را از بدو تولد چنان
بار میاورد که؛خود؛را مجزای از دیگر موجودات و حتی همنوعانش ببیند وبر این باور باشد
که هر انچه که بیرون از؛من؛ است ؛من؛ نیست تفکری که ؛من؛را در جهانی قرار می دهد
که هیچ وجه اشتراکی با؛من؛ ندارد.
در نهایت منجر به برداشتی خاصی میشود که در ان جهان به عنوان میدان نبردی بین؛من؛
و دنیای بیرون تصور میگردد.نبردی که هدف غلبه ؛من؛ برجهان و طبعیت است. عده ای؛من؛
را مجموعه ای ازافکار خاطرات تجربیات و احساسات می دانند. این تفکر نیزپرسش های تازه ای
را مطرح میکند و از جمله اینکه ایا افکار و خاطرات میتوانند بدون یک صاحب فکر یا صاحب
خاطره وجود داشته باشد؟چه جیزی افکار؛من؛را از افکار؛تو؛ متمایز میکند؟امروز کاملا مشخص
شده است که عوامل جسمی یا فیزیکی(مثلا تغیراتی در شیمی خون)میتواند احساسات را تحت
تاثیر قرار دهند.پزشکی مملو از مدارکی است مبنی بر اینکه پاره ای از عدم تعادل ها هورمونی
توام با ناهنجاریهای احساسی خاص هستند. استفاده از بعضی از گیاهان(مانند حشیش)و داروهای
که در پزشکی رایج برای روان گردانی به کار گرفته میشوند احساسات را متاثر میکنند.همچنین
تجربه نشان می دهد که در پی پاره ای از جراحی های مغز تغیر شخصیت عمیقی پیش می اید
ظاهرا همه اینها دلالت بر ان دارند که؛من؛نمی تواند تنها افکار احساسات و تجربیات باشد
از طرف دیگر اگر خاطرات تجربیات و احساسات کسی را از وی بگیرند ایا چیزی بغیر از بدن
از وی باقی خواهد ماند؟
اگر مایل به ادامه موضوع هستید لطفا پیام بفرستید
سلام وبلاگ خیلی خوبی داری به ما هم سر بزن...یا حق