صوفیان جمله حریفند و نظربازولی زین میان حافظ دل سوخته بد نام افتاد
در میکده دوش زاهدی دیدم مست تسبیح به گردن و صراحی در دست
گفتم زجه در میکده جا کردی گفت کز میکده هم بسوی حق راهی هست
شیخی به زن فاحشه گفتا مستی هر لحظه بدام دیگری پابستی
گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم آنسان که تو مینمایی هستی؟