کهنه معلم ارومیه(مسعود محمدی)

سایت شخصی مسعود محمدی دبیر فیزیک

کهنه معلم ارومیه(مسعود محمدی)

سایت شخصی مسعود محمدی دبیر فیزیک

کدام را سوار می کنید؟!

کدام را سوار می کنید؟!

 

یک شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت. 

 بدین منظور آزمونی برگزار کرد که یک پرسش داشت. پرسش این بود: 

شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس می‌گذرید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است. یک خانم/آقا که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما می‌توانید تنها یکی از این سه نفر را سوار کنید. کدام را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را شرح دهید. 

 

پیش از اینکه ادامه حکایت را بخوانید شما نیز کمی فکر کنید.

؟!

؟!

؟!

؟!                                                                                                                            

؟!

؟!

؟!

؟!

؟!

؟!

؟!

؟!

؟!

؟!

؟! 

 

 

قاعدتاً این آزمون نمی‌تواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خودش را دارد.

پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید. هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد.

شما باید پزشک را سوار کنید. زیرا قبلاً جان شما را نجات داده است و این فرصتی است که می‌توانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعداً جبران کنید.

شما باید شخص مورد علاقه‌تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا کنید.

از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود:

سوئیچ ماشین را به پزشک می‌دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم منتظر اتوبوس می‌مانیم. 

 

همه می‌پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است، اما هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمی‌کند. چرا؟

زیرا ما هرگز نمی‌خواهیم داشته‌ها و مزیت‌های خود را (ماشین) از دست بدهیم. 

 اگر قادر باشیم خودخواهی‌ها، محدودیت ها و مزیت‌های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می‌توانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم.

تحلیل فوق را می‌توانیم در یک چارچوب علمی‌تر نیز شرح دهیم: 

 در انواع رویکردهای تفکر، یکی از انواع تفکر خلاق، تفکر جانبی است که در مقابل تفکر عمودی یا سنتی قرار می‌گیرد.

 در تفکر سنتی، فرد عمدتاً از منطق، در چارچوب مفروضات و محدودیت‌های محیطی خود، استفاده می‌کند و قادر نمی‌گردد از زوایای دیگر محیط و اوضاع اطراف خود را تحلیل کند.

تفکر جانبی سعی می‌کند به افراد یاد دهد که در تفکر و حل مسائل، سنت شکنی کرده، مفروضات و محدودیت ها را کنار گذاشته، و از زوایای دیگری و با ابزاری به غیر از منطق عددی و حسابی به مسائل نگاه کنند.

در تحلیل فوق اشاره شد اگر قادر باشیم مزیت‌های خود را ببخشیم می‌توانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم.

 شاید خیلی از پاسخ‌دهندگان به این پرسش، قلباً رضایت داشته باشند که ماشین خود را ببخشند تا همسر رویاهای خود را به دست آورند.  

بنابراین چه چیزی باعث می‌شود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه کنند. دلیل آن این است که به صورت جانبی تفکر نمی‌کنند.

 یعنی محدودیت ها و مفروضات معمول را کنار نمی‌گذارند .  

اکثریت شرکت‌کنندگان خود را در این چارچوب می‌بینند که باید یک نفر را سوار کنند و از این زاویه که می‌توانند خود راننده نبوده و بیرون ماشین باشند، درباره پاسخ فکر نکرده‌اند.

 پیروزو سربلند باشید

 

 

کبوتر

آن کبوتر ز لب بام وفا شد سفری

ما هم از کارگه دیده نهان شد چو پری

باز در خواب سر زلف پری خواهم دید

بعد از این دست من و دامن دیوانه سری

منم آن مرغ گرفتار که در کنج قفس

سوخت در فصل گلم حسرت بی بال و پری

خبر از حاصل عمرم نشد آوخ که گذشت

اینهمه عمر به بی حاصلی و بی خبری

دوش غوغای دل سوخته مدهوشم داشت

تا به هوش آمدم از ناله مرغ سحری

باش تا هاله صفت دور تو گردم ای ماه

که من ایمن نیم از فتنه دور قمری

منش آموختم آئین محبت لیکن

او شد استاد دل آزاری و بیدادگری

سرو آزادم و سر بر فلک افراشته ام

بی ثمر بین که ثمردارد از این بی ثمری

شهریارا بجز آن مه که بری گشته ز من

پری اینگونه ندیدیم ز دیوانه بری

چهارراه خیام

khayam1تقاطع خیام جنوبی وخیابان باکریgapan2

یارآغلادی من آغلادیم

109) یارآغلادی من آغلادیم

پنجشنبه 17 بهمن ماه سال 1387 ساعت 07:35 AM

(109)

یارآغلادی من آغلادیم

تورکی

فارسی

یارین بویون قوجاخلادیم

یارآغلادی من آغلادیم

یغیشدی قونشولار بوتون

جار آغلادی من آغلادیم

.

باشیندا قار قالان داغا

دانیشدیم آیرلیخ سوزون

بیر آه چکیب باشینداکی

قار آغلادی من آغلادیم

.

طاریمدا نار آغاشلاری

منی گوروب دانیشدیلار

بویوما زیتون اوخشادی

نار آغلادی من آغلادیم

.

اِلیکی اسدی بیر خزان

تالاندی گوللیرم منیم

خبر چاتینجا بولبوله

خار آغلادی من آغلادیم

.

اورک سوزون دِدیم تارا

سیملراولدی پارا پارا

یاواش یاواش سیزیلدادی

تار آغلادی من آغلادیم

.

دئدیم کی حق منیمکی دیر

باشیمی چکدیلر دارا

ایپ ده کسنده بوینومو

دار آغلادی من آغلادیم  

.شاعر

استاد هوشنگ جعفری

قامت یار را در آغوش گرفتم

یار گریست و من گریستم

همه همسایه ها جمع شدند

بلند گریستند و من گریستم

.

به کوهی که همیشه برف بر قله دارد

صحبت فراق را گفتم

یک آهی کشید و بر قله اش

برف گریست و من گریستم

.

درختان انار طارم

تا مرا دیدند گفتگو کردند

زیتون به قامتم نغمه خواند

انار گریست و من گریستم

.

باد خزان چنان وزید که

همه گل هایم از بین رفت

تا به بلبل خبرش برسد

خار گریست و من گریستم

.

راز دل را به ساز گفتم

همه سیم هایش پاره گشت

آرام آرام و سوزناک زمزمه کرد

ساز گریست و من گریستم

.

گفتم که حق با من است

ولی سرم را به دار کشیدند

وقتیکه طناب سرم را می برید

چوبه دار گریست و من گریستم

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo
شنبه 12 بهمن ماه سال 1387 ساعت 6:47 PM
del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

جهان تک ساختاری-۳

1.                              طرح وجودی و مسایل پشت پرده‌ی واقعیت وجودی
هر واقعیتی به دنبال طرح و نقشهای میبایستی اتفاق افتاده باشد و با بررسی مسایل پشت پردهی هر واقعیتی، میتوان با طرح و نقشهی وجودی آن واقعیت مواجه شده و آن را مورد مطالعه قرار داد. مثلاً، انسان چرا و به چه منظوری به وجود آمده است؟ و یا فلسفهی خلقت جهان هستی چیست؟

2.                              کیفیت وجودی هر پدیده
حقیقت وجودی، چگونگی و کیفیت وجودی یک واقعیت را زیر ذرهبین قرار داده آن را مورد بررسی قرار میدهد و این که آیا اصولاً چیزی وجود خارجی داشته و یا این که مجازی میباشد؟ برای نمونه، در مورد تصویر یک شی در آینه، حقیقت وجودی به ما میگوید که تصویر آن شی، واقعیت وجودی داشته و در آینه واقع شده است؛ ولی حقیقت وجودی ندارد زیرا مجازی است. پس چیزهایی میتواند در عالم هستی واقعیت داشته و واقع شده باشند، اما از حقیقت وجودی برخوردار نباشند.

حال جهت شناخت "شبکه‌ی شعور کیهانی" لازم است واقعیت و حقیقت وجودی جهان هستی را مورد بررسی دقیقتری قرار بدهیم و به دنبال این بحث، موضوع "جهان مجازی" را مطرح میکنیم:

جهان مجازی

فرض کنید مطابق شکل (الف۱) تیغهای داریم که میتواند حول محور وسط آن بچرخد. حال سوال میکنیم: آیا این تیغه در حالت ثابت واقعیت وجودی دارد یا خیر؟

جهان تک ساختاری۲(واقعیت وجودی)

واقعیت وجودی

واقعیت وجودی هر چیزی، به ما نشان میدهد که آن چیز وجود دارد، واقع شده، اتفاق افتاده و حادث شده است؛ بدون این که علت، چگونگی و نحوهی وقوع آن، اهمیتی داشته باشد. این بخش از وجود، یا قابل مشاهده است، یا اثر خود را روی محیط میگذارد، یا قابل ثبت و ضبط و اندازهگیری بوده و یا ممکن است چند مشخصه از مشخصات فوق را داشته باشد. برای مثال، وجود یک تکه سنگ واقعیت دارد چراکه آن سنگ حادث شده و به وجود آمده است؛ چه نحوهی به وجود آمدن آن را بدانیم و چه ندانیم. بعضی چیزها را هم ممکن است که نبینیم و حسی روی آن نداشته باشیم ولی واقعیت داشته باشند. مثلاً، اشعهی مادون قرمز واقعیت دارد، هر چند که نمیتوانیم آن را ببینیم و یا لمس کنیم، اما قادر هستیم آن را با تجهیزاتی اندازهگیری نماییم؛ حتی مورد بهرهبرداری عملی قرار دهیم.

حقیقت وجودی

حقیقت وجودی، موضوعهایی را در مورد واقعیت وجودی مورد بحث و گفتگو قرار میدهد که عبارتند از:

1.                              علت وجودی و نحوه‌ی وقوع
برای مثال، یک تکه سنگ چگونه به وجود آمده است؟ و یا جهان هستی چرا پیدایش یافته است؟

- جهان تک ساختاری ۱

- جهان تک ساختاری -


استاد محمد علی طاهری


اصل وحدت ساختاری

جهان هستی یک ساختار بیشتر ندارد و همهی اجزای آن از شعور و هوشمندی آفریده شده است. مطالب زیر نشان خواهد داد که:
 

ماده و انرژی در میدان شعوری شکل گرفته و بدون وجود چنین میدانی، هیچ گونه انرژیای نمیتواند وجود داشته باشد. (ماده خود انرژی متراکم است) لذا جهان هستی یک ساختار بیشتر ندارد و آن چه را که انسان به عنوان ابعاد میشناسد، (مانند فضای سه بعدی و زمان) همگی در این میدان شعوری است که معنا پیدا میکنند و در این میدان شکل گرفته و ایجاد شدهاند.


شبکه‌ی شعور کیهانی

اکنون این شعور و هوشمندی را از نقطهی نظر تئوری بررسی نموده و به همین منظور بحثی به نام "سکه‌ی وجودی" را مطرح مینماییم، تا در خلال این بحث بتوانیم هوشمندی حاکم بر جهان هستی را اثبات کنیم: وجود هر چیزی را درعالم هستی، مانند سکهای در نظر میگیریم که دو رو دارد: "واقعیت وجودی" و "حقیقت وجودی".

مسابقه ریاضی

 

 

 

 

صورت مسئله 

اعداد از یک تا بیست (۲۰ تا۱ ) را منهای ۴ عدد از این ۲۰ عدد را طوری در جدول بالا قرار 

دهید که جمع ردیف های افقی وجمع ستون های عمودی و جمع قطرهای مربع بالا برابر 

۴۰ باشد(بدون تکرار اعداد

جواب پرسش را در بخش نظرات همین سایت قرار دهید

کوچه

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید ،عطر صد خاطره پیچید

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید : تو به من گفتی :
از این عشق حذر کن!
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ،‌ که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!

با تو گفتم :‌
حذر از عشق؟
ندانم!
سفر از پیش تو؟‌
هرگز نتوانم!
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم،
تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم
باز گفتم که: تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم…!

اشکی ازشاخه فرو ریخت
مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید،
یادم آید که از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم!
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم؟